سلام من 24 سالمه و 3سال و نیم هست که ازدواج کردم و همسرم 27 سالشه.اول زندگی رابطه خوبی داشتیم ولی الان نه.شوهرم مطلقا برای رابطه میلی نداره.اگه من پیشقدم نشم تا یک ماه و نیم حتی دوماه خبری نیست.یعنی فقط در صورتی رابطه داریم که من بخوام.اونهم کلش با معاشقه ده دیقه نمیشه.گاهی اوقات وسط همون رابطه کامل شل میشه و حسش میپره.ضمن این که دوسالی هست نغوذ صبح ها رو نداره.راجب این موضوع بارها حرف زدیم حتی قرار شد به اورولوژیست مراجعه کنه ولی پشت گوش میندازه اصلا به زور در این مورد حرف میزنه.من خیلی گفتم که اذیت میشم ولی باز بی توجهه.در صورتیکه که نیاز من هفته ای دو سه دفعس. الان حدود 7_8 ماهی هست که اوضاع به این وخامت رسیده و ارتباط عاطفی ما رو هم داره خراب میکنه.من هربار تحمل میکنم و سعی میکنم ارتباط عاطفی برقرار باشه اقلا تا جاییکه دیگه توان اونم ندارم و کلا با هر حرفی فقط گریه میکنم.و واقعا دیگه از بحث کردن راجب این موضوع خسته و بیزارم.هر بار رابطه انگار برای اینه که من فقط باهاش خوب باشم و دیگه تا ماه بعدش خبری نیست.کلا خواستش از من اینه همصحبتش باشم و اشپزی کنم.مطمئنم با کسی ارتباط نداره چون کلا بی حس تر ازین حرفاس.میگه انقد فکرم مشغوله یادم نمیفته که رابطه نداریم.توجیهش همینه تا در گیر مشکلاته نمیتونه به این چیزا فکر کنه.در صورتیکه که ما نه مشکل مالی نداریم نه بچه نه هیچ مشکلی. و میدونم اینا بهانس.من واقعا بلاتکلیفم.من مجردیم خیلی خودم رو حفظ کردم و سنتی هم ازدواج کردم ولی حالا عمیقا غمگینم و میگم چرا ما داریم ادامه میدیم..لطفا راهنماییم کنید