من دانشجوی دو تا رشته بودم ولی یه دختر که شبیهمه و یه پسر و یه شوگر ددی می خوان زندگی منو به هم بریزن ماجرا از وقتی شروع شد که من به چالش دعوت شدم ولی من همین جوری تنایی جلو می رفتم و درس می خوندم تا این که دوستام شایعه پخش کردن که یکی از استادامون میخواد تورو به دام بندازه یکی که شبیهمه به استاده پیام داده و من اگه یک لحظه غفلت کنم اون شوگرددی وارد زندگی من میشه از طرفی هم می خوام درسمو ادامه بدم ولی نمیدونم میشه غیرحضوری خوند یا نه؟
نمی دونم چی کار باید بکنم؟ دوستم پریسا هم همین حرفارو بهم میزد تا این که یه روز با یه پیرمرد دیدمش فکر نمی کردم واقعی باشه ولی واقعیه پریسا هم مثل من همش توهم میزد ولی پدر و مادرش باور نمی کردن آخرشم اسیر دام اون مرتیکه شد من میخوام آزادی رو داشته باشم مگه امام حسین نگفته آزاد مرد باشین و از حرف ذور اطاعت نکنین از طرفی هم میخوام درسمو بخونم آیا میشه توی همون دانشگاهی که می خونم مجازی ادامه داد؟