دارم به همه چیز شک میکنم.. ب خدا.. ب وجودش ب تاثیرش ب اینکه ماها رو میبینه یا نه.. ماها انقد بدختیم ک یادگرفتیم عدم استجابت دعامونو بندازیم گردن گناهامون یا امیدوارانه تر بگیم ک خدا دوستمون داره میخاد باهاش حرف بزنیم.. اما انقد شورشو دراورد ک دیگه حتی دوستم نداریم باهاش حرف بزنیم.. من نمازم ترک نمیشد ک الان دل ب خواهی شد.. ب روزه ک چرا باید بگیرم.. ب ادمای ریاکار مذهبی.. چکار کنم امیدوارتر شم