سلام من عاشق * دختری شدم ک از نظر فرهنگ مالی فرق داشتیم یک ساله باهم بودیم من تهران زندگی میکنم عشقم نیشابور رفتم دیدنش روز ملاقات نیومد زن داداششو فرستاده بود زن داداشت گفت شما نمیتوین مال هم باشین عشقم از دور داشت مارو میدید اون روز خیلی گریه کردم منم گذاشتم رفتم ولی خیلی هم دیگرو دوست داریم الان همیشه ب فکرشم * گوشه اتاق میشیم ب عکساش میبینم چت های ک کردیم میخونم نمیتونم از فکرم بیرونش کنم خواهشن * کمکی کنین