سلام من دچار روزمرگی شدم و دوتا راه داره یکی ک دوباره با دوستای پسرباز و خوشگذرون و...دوست بشم
یکی دیگه اینکه با کسی ک بهم تهمت زد و هنوزم رو حرفش هست و کلا مذهبی و فکرقدیمی و از اون مدل مادربزرگی هاست و همسایه مون هم هست دوست بشم ک حداقل بعضی روزا باهم حرف بزنیم یا بریم دوچرخه سواری
و * دوست دیگه هم دارم اصصصصلا پایه نیست و بیست چهار ساعت تو خونه شونه بیرون نمیاد
وگرنه دوست یا فامیل دیگه ای ندارم
میتونستم برم کلاس نقاشی ولی شهریه اش خیلی رفته بالا
همچنین خواستم کتاب بخرم اونم قیمتش خیلی رفته بالا
گوشیم هم کلا خراب شده روشن نمیشه قیمت گوشی هم خیییلی رفته بالا و نمیتونم بخرم
و کلا تو خونه دارم روزامو سر میکنم تا بمیرم
حس و حال نقاشی هم ندارم
همه کتاب هام هم تکراری شده
لطفا بگین من چیبکارکنم از ان وضعیت فلاکت بار در بیام و خیلی خیلی ادمی اجتماعی هستم ک اگر مثل الان همش تو خونه باشم وبا کسی در ارتباط نباشم تقریبا افسرده میشم یا مثل الان میشم و احساس میکنم دارکم دیوونه میشم
الانم طاقت نیاوردم ب همونی ک بهم تهمت زده بود پیام دادم با کامپیوتر و گفتم سلام فقط
ولی واقعا * حس تنفر بدی بهش دارم