سلام من ۱۶ سالمه و دختر هستم تا کلاس پنجم عادی بودم ولی بچه که بودم تو مهدکودک با دخترا ارتباط کمی داشتم و بهترین دوستمم یه پسر بود . هیچوقت به عروسک بازی و این جور چیز ها علاقه نشون نمیدادم . عاشق ماشین کنترلی و شوالیه بازی و این جور چیز ها بودم ولی وسایل بازی دخترونه هم داشتم . و تمام اتاقم صورتی بود . ولی کلاس شیشم که بودم هیچ کس تو مدرسه * ما هیچ حرفی از این جور چیزا نمیزد و همه عادی بودن . اما من علاقه * شدیدی به یکی از دخترای اون مدرسه پیدا کردم تا کلاس هفتم که شدم رفتم تحقیق کردم و راجب همجنسگرایی خوندم . اولش فکر میکردم هنجنسگرا باشم ولی کم کم دیدم دلم نمی خواد تو کالبد یه دختر باشم که با یه دختر دیگست . و از همون کلاس هفتم مدل موی پسرونه و لباسای پسرونه پوشیدم. الان کلاس دهمم . و وقتی سینه هام رو میبینم همش با خودم میگم کاش وجود نداشتن . یا دلم می خواد ریش داشته باشم و قدم مثل پسر ها بلند باشه . به طور کل اصلا از بدنی که توشم خوشم نمیاد . به کارا و رفتارای پسرونه علاقه دارم اما یسری سخت گیری های خانواده مثل بیرون نرفتن و شال پوشیدن واقعا آزارم میدن . حس میکنم یه پسر هستم و بزور شال میپوشم . این علاقم به پسر بودن اصلا بخاطر محدودیت های دختر بودن تو ایران نیست چون میدونم من حتی اگه پسر باشم با توجه به خانوادم محدودیت ها پا بر جاست . دوستی هم نیست که تحت تاثیرش قرار بگیرم همه * دوست های من به پسرا علاقه داشتن و از جنسیتشون راضی بودن . من فقط یک دوست ترنس داشتم و بعد مدتی به دلایلی ارتباط نداشتیم دیگه . حتی اون هم به من گفت که ترنس بودنم رو خودم باید تشخیص بدم نه از کسی بپرسم . واقعا سردرگمم از طرفی علاقه ها و رفتار های پسرونه * زیادی دارم و رشتمم حتی ریاضی هست بخاطر علاقه به معماری و حتی معماری نشد کامپیوتر . اگر تعمیر کاری درآمد داشت هم خیلی بهش علاقه دارم .و نشستن تو جمع های زنونه که همش راجب لیفت ابرو و ظرف صحبت میکنن خستم میکنه بجاش میرم تو بستن لامپ یا کارای برقی کمک میکنم . یا تو اسباب کشی . بستن چیز ها
کارایی انجام میدم که یه دختر واسه انجامشون خیلی لوسه .
و وقتی موهامو پسرونه زدم حس کردم روحم حالش بهتر شد . همیشه هم تیشرت های گشاد یا پیراهن میپوشم و پوشیدن شال آزارم میده .
هیچ وقت هم اهل آرایش نبودم و حتی یه تار ابروم رو هم دست نزدم جوری که مادرم اسرار میکنه ابروهات رو بگیر فقط کلاس پنجم که بودم لاک رو کمی دوست داشتم ولی خیلی خیلی کم میزدم . مادرم مجبورم میکنه موهای زیر چونم رو بگیرم در حالی که دوس ندارم . بهم حس پسر بودن بیشتری میدن .
از طرفی اینکه تا کلاس ششم یه دختر عادی بودم با لباسای دخترونه و سلیقه ای که تقریبا چیزاهای دخترونه هم توش بود من رو گیج میکنه
چون همونجور میدونید ترنس بودم موضوع مهمیه که رو کل زندگی فرد تاثیر میزاره و نمیشه به همین راحتی ها گفتش . حس میکنم که همیشه غیر عادی بودم ولی چون هیچی نمیدونستم می خواستم شبیه بقیه * دختر ها و زن های اطرافم باشم الان نه دختر هستم نه مطمئنم که واقعا پسر هستم.
نظر شما چیه؟ آیا من ترنس هستم؟
یا هر چیز دیگه ای ؟
واقعا گیج شدم
حس میکنم روحم داره خودش رو به در و دیوار بدنم میکوبه و التماسم میکنه که اینجا یچیزی اشتباهه