من بیست و دو سالمه خیلی خوشگلم و دو تا رشته میخونم در کنار درسم نویسندگی و کاراته هم هست. خیلی ام با حجابم.
ولی نمیدونم چرا خرشانسم. نمیگم پسرا سمتم نیومدن ولی من از اونا خوشم نمیاد. حتی خواستگارای زیادی دارم ولی رد می کنم
چون هیچ حسی بهشون ندارم. بیشتر درگیر عشقای یک طرفه میشم و خیلی اذیت میشم. یه بار عاشق یه نظامی شدم بعد فهمیدم لاشیه و قبلا طلاق کرفته.به خاطر اون بهترین خواستگارامو رد کردم. حالا هم که عاشق یه نفر دیگه ام و مطمئنم اینم یه جوری از دستش میدم. نمیدونم چرا من این جوری ام؟ هیچ کسم نیست که منو درک کنه. مامانم میگه اگه دوست داری ازدواج کنی با خواستگارات ازدواج کن خواستگارامم شرایط خوبی دارن. یکیش که کارمند بانک بود، یکیشم طلبه بود ولی پولدار بود. ولی من از هیچکدوم از خواستگارام خوشم نمیاد. کلا ازدواج سنتی رو دوست ندارم. دوست دارم یه ازدواج عاشقانه و فانتزی داشته باشم. وقتی برام خواستگار میاد یا یکی بهم پیشنهاد دوستی میده نمیدونم چرا می خوام بگیرم بزنمشون. تصور من از ازدواج و عشق با تصور دیکران خیلی متفاوته. چرا من آخه با این همه خوشگلی باید هر کی رو که دوسش دارم از دستش بدم؟ چرا من این همه خرشانسم؟