سلام، پنج ساله که با پسری ارتباط دارم، اوایل دوستی همه چیز به خوبی پیش می رفت، من هم کم کم نسبت بهش علاقه پیدا کرده بودم، بعد از این که مدتی گذشت به من پیشنهاد ازدواج داد، من هم از اونجایی که هم دوسش داشتم و هم میدونستم شرایط ازدواج رو داره بهش جواب مثبت دادم، قرار بود بعد از چند ماه پدر و مادرهامون هم در جریان بذاریم. تا اینکه متوجه شدم داره بهم خیانت می کنه، خیل داغون شدم، اگر به چشم خودم نمی دیدم باور نمی کردم. تمام اعتمادم نسبت بهش از بین رفت، اما هنوز هم دوسش دارم، بعد از اون اتفاق بارها بارها احساس پشیمونی کرده و به طریقی خواسته دلم رو بدست بیاره، بهم میگه که اون رابطه براش یک رابطه * جدی نبوده و بعد از اینکه تصمیم به ازدواج با من گرفته قرار بوده با اون خانم تموم کنه. اما نمی تونم حرفاش رو باور کنم، نمی دونم می تونم دوباره بهش اعتماد کنم یا نه؟ حس خیلی بدی دارم؟