با سلام
مردی 34 ساله هستم. همسرم 26 سالههستن. من 3 سال هست که ازدواج کردم. از بدو سروع مراسم خواستگاری عدم هماهنگی هایی بود که منجر به به توافق نرسیدن سر مهریه و این موارد شد. پدر ایشان هم زمان مریض احوال بوده و به علت جر و بحث سر این موضوع رابطه ما مدتی قطع شد که این امر موجب ناراحتی شدید خانواده همسرم و خود ایشان شد. بعد از مدتی مجدد ارتباط بر قرار شد و به ازدواج انجامید. لازم به ذکر است که پدر ایشان در این فاصله حال و احوال وخیم تری پیدا کرده و متاسفانه قبل از مراسم عروسی از دنیا رفتند.
پس از اندکبی ما بر سر خانهمان رفته و زندگی را شروع کردیم. از همان روزهای اول ایشان از بنده ناراضی و مدام به ناسزا گویی به خودم و خانودم پرداخته که اخیرا به کتک زدن من هم منجر شده است. ایشان از تصمیمات خواستگاری که بهم خورد به شدت کینه به دل گرفته به نحوی که توی این 3 سال مرتبا آن را یاد آوری و بنده را تحقیر میکند.
ایشان هر از گاهی به شدت عصبانی شده که هر چه میخواهد میگوید و پس از اندکی عذر خواهی میکند که ببخشید تند رفتم. و این ماجرا دائما در حال تکرار است.
من چه باید بکنم؟ واقعا عاجز هستم.