سلام خسته نباشید
من یه دختر ۱۶ ساله هستم احساس بی محبتی شدید از سمت خونواده ام دارم به طوری که گاهی که نه بیشتر اوقات حس میکنم فرزند این خونواده نیستم مخصوصاً اینکه به گفته خودشون من بعد از ۱۴ سال به دنیا اومدم. همیشه هوای برادرم که دو سال ازم کوچیکتره رو خیلی بیشتر دارند و توی دعوا ها همش طرف اون هستند بخدا دیگه خسته شدم. علاوه بر این خیلی سختگیر و مذهبی هستن به صورتی که من هیچ دوستی ندارم و همش مورد تمسخر دیگران قرار می گیرم. به زور چادر سرم کردن و بهم میگن نماز بخون حتی دیگه از دین هم زده شدم و علاقه ای بهش ندارم خیلی وقتا فکر خودکشی میاد توی سرم ولی از این میترسم نمیرم و دچار نقص بدن بشم و منت اینا رو بکشم اگه مطمئن باشم راهی هست که کامل باعث مرگم میشه دریغ نمیکنم.
نمیگم خونواده خیلی بدی هستن اما بازم بدی هایی دارند از اینکه همش بهم گیر میدن خسته شدم تا چیزی میگم صد نفر بهم حمله میکنن قدرت حرف زدن و دغاع از خودم رو هم حتی ندارم.
الان به صورت یواشکی یه برادر مجازی دارم که خیلی خوب و مهربونه و واقعاً جای تأسف داره برام که یه غریبه اینطور باهام خوب رفتار میکنه اما اینایی که مثلاً خونواده ام هستن خیلی بد رفتارن نسبت به من در واقع با همه خوبن به جز من.
واسه همین ترجیح میدم که بیشتر خودم تو تنهایی هام باشم و خیلی درون اجتماع نرم و حداکثر با یه نفر صحبت کنم.
من از تنهایی و بی محبتی به چت روم پناه بردم از اردیبهشت تا همین یه هفته پیش چت روم میرفتم.
ماهی ۲۰ تا ۳۰ تا رل میزدم و اخرش ولشون میکردم تا اینکه با آخرین دوست پسرم به پیشنهاد من صیغه مجازی یه ماهه خوندیم ولی بعد از اینکه بله رو گفتم متوجه شدم چه غلطی کردم و بعد از اون کلا همه چت روم ها رو دلیت کردم به دوستم هم گفتم صیغه رو فسخ کنه و به داداشم قول دادم دیگه چت نرم.
حالم داره از خودم بهم میخوره که اینقدر کثیف شدم.
من بچه درس خونی هستم و همیشه نمره ۲۰ میگیرم و بیشتر بخاطر این سرم رو میکنم تو کتاب که حواسم پرت بشه از خونواده ام و واسه این درس می خونم که یه دانشگاه خوب قبول بشم از اینجا برم که ازشون دور بشم به قول معروف دوری و دوستی.
دارم دیوونه میشم توروخدا کمکم کنید.