من ۱۵ سالمه و دختر هستم
مادرم به کمترین رفتاری ازم گیر میده و کاش فقط گیر بده دعوایی درست میکنه که انگار بدترین کاری که یه دختر میتونه انجام بده رو کردم و توی هر دعوا بهم میگه حالم ازت بهم میخوره
مثلا توی گروه فامیلامون یه پیامی فرستادم که می گفت اگر کسی از چیزی خوشحال باشه و شما باعث بشید به خاطر اون خوشحالیش احساس حماقت کنه شما بیشعورید
من این پیام رو به عنوان یه تلنگر و تقریبا خطاب به برادرم فرستادم اما مامانم به خودش گرفت و گفت اره تو میگی من بیشعورم وووووو....نمیدونید چقد چیز بهم گف
یا مثلا این روزا که ادما هر فحشی بهم میدن اگر من به داداشم بگم اسکل گناه کبیره نکردم
اما مامانم انقد باهام دعوا کرد که خدا میدونه
سر کمترین چیزی باهام دعوا می کنه احساس می کنم ازم متنفره چون ادم فقط با کشی که ازش متنفره اینطور رفتار می کنه
البته اوقات خوبم داریم اما بیشتر در دعوا و ناراحتی به سر می بریم
من یه خواهر سندروم داون دارم و شاید اون باعث شده که مامانم خیلی بی اعصاب و خشن بشه و همش باهام دعوا کنه
اما من فقط ۱۵ سالمه تازه دارم با خودم کنار میام و خودمو میشناسم
چطور میتونم مثل یک ادم پخته رفتار کنم و فقط به خاطر مشکلات خواهرم مثل یک مجسمه بشم تا مامانم اعصابش خورد نشه؟ توروخدا کمکم کنید هر روز دارم بدبخت تر میشم