سلام
نمیخوام قضیه رو باز کنم زیاد
کلی بهتون بگم سه ساله که با یه دختر هستم رابطمون خیلی جدی شد
شاید سنمون کمه ولی خیلی چیزارو راجبش حرف زدیم و حتی خونواده ها خبردار شدن ،من ۲۲و اون۱۹
سه سال همچیو تجربه کردیم،ولی این ۶ ماه اخیر خیلی اذیتم کرد و هموی رو بهم ریخت،عوض شد و من هرکاری میکردم که مثل قبل شه باعث میشد براش بد شم،کم کم تو طول این ۶ ماه تبدسل به یه ادم بی احساس شده ،و من خیلییی احساساتیم و بخاطر همین احساساتی بودنش انتخابش کردم،ولی من بازم باهاش ساختم ،تا دو ماه پیش که گفت مامانش مخالفت کرده ،گفته که یه مدت بهش فرصت بدم چون زندگیش داغونشده و کلی مشکل داره که من نمیدونم و ازش بیخبرم ،من قبول نکردم ,گفتم اگه مشکلی داری باید دوتایی حلش کنیم نه اینکه بری و اینا،اخرم یه روز تو دعواهامون گذاشت و رفت و گفت دیگه ازش فاصله بگیرم و میاد خودش به وقتش
منم دو ماه از ناراحتی داشتم میمردم ولی حرفشو قبول کردم و گفتم میاد
و الانم وند روزه برگشته ولی اصلا مثل ادمی که بود نیست اصلااا
و حرفش اینه که از کارم بخاطرش بیام بیرون ، یهو اینو ازم خواست
بزارین براتون توضیح بدم ،من پدر و مادرم فوت شدن،خودم خرج خودمو در میارم ،دلنشگاه میرم و ...،یعنی هرچی هستم خودم هستم ،وضع مالیم خوب نیست زیاد و اون منو با این شرایط قبول کرد،کارم استخدامیه و چندسالی هست که تونستم خودمو جا بندازم
ولی راجبش خیلی حرف زدم باهاش، اون خونوادش خیلی سخت گیرن و خیلی توقع دارن،در حدی که باباش گفته به کسی که کار استخدامی میکنه دختر نمیده،باید خودش یه کاری بلد باشه و در امد ازاد داشته باشه،خونه و ماشینم که اصلا حتمی بابد داشته باشه،ما راجبش خیلی حرف زدیم و بهم گفت اینا مهم نیست خونوادش رو یجور راضی میکنه و مهم خود ما هستیم،،،
ما دعواهامون تو این یه چند سال سر چیزای جزئی بوده و اصلا از خودمو وضعیتم هیچوقت ناراضی نبود و هیچی نمیگفت
ولی الان اومده و میگه بعد دو ماه نبودش
میگه از کارم بیام بیرون همین فردا،میگه که اگه دوسش داشته باشم اینکارو میکنم ،میگه برم و یکارو شروع کنم و مثل حرف باباش یه شغل درست حسابی بزنم،با در امد عالی ،،تو عرض چند سال!! اصن نمیشه همچین چیزی،نمیشه من حتی سربازی نرفتم ،،وضعیتم هم که گفتم بهتون،من اگه از این کار بیام بیرون ،نمیدونم وضع مالیم چی میشه،خیلی ریسکه ،با این کارم شابد یه درصد بهش برسم ،با بیرون اومدنم از این کار ممکنه دیگه نتونم
دخترا نظرتون چیه شما ،چرا یهو اینجوری شد،چرا اینو ازم خواست
من خیلی دوسش دارم ،خیلی فشار رومه در حدی دوسش دارم که یبار دیگه ازم بخواد همین فردا میام بیرون
گفت که اگه از کارم نیام بیرون و اونو بجای کارم انتخاب نکنم دیگه نمیتونه با من بمونه
من نمیفهمم این همون ادمع؟ اصن قضیه این نبود ،چرا یهو رفت دو ماه پیش،واسم جای سواله
خیلی دارم اذیت میشم
لطفاً یکی بگهچیکار کنم