سلام من * دخترم و ۱۵ سالمه
از بچگی از فیلما ارباب رعیتی خوشم میومد
همش دوست داشتم خدمتکار دیگران باشم ب بقیه خدمت کنم و نوکرشون باشم هر دستوری ک اونا میگن فوری بگم چشم و اطاعت کنم بهشون بگم سرورم بهشون التماس کنم ب دست و پاشون بیفتم
دوس داشتم بهم بگن پامونو ببوس یا دستمونو ببوس یا محکم منو کتک بزنن
از اینکارا حس لذت جنسی ندارم فقط دوس دارم خدمتکار باشم
وقتی کلاس اول بودم دو تا دوست داشتم اونا باهم مثل نوکراشون برخترد میکردن منم با جونو دل بهشون خدمت میکردم مثلا پاهاشونو میبوسیدم یادمه یکیشون با پشت دستش زد تو دهنم
بهش میگفتم بانو ثنا یا پرنسس یا هرچی
اون طبق بد شانسی همیشه تو کلاسم بوده تا الانننن
از اون سالم توقعاتش بالاس همیشه باید دستشو ببوسم یا پاشو ببوسم یا مث نوکرا بزنه تو گوشم
بند کفششو میبیندم تکالیفشو حل میکنم کیفشو مرتب میکنم
پشت یرش راه میرم با پول خوده دختزه خوراکی میخرم
یادمه کلاس چهارم نمیذاش تو مدرسه اب بخورم
وقتی هم ک دوتایی هستیم باقی دوستامون نیستن بم میگ کلفت
یا احمق یا بز یا خر یا هرچی ک دلش بخواد
چیکار کنم دیگ این توقع نداشته باشه خستم دیگ بعد ۹ سال
میگ ب همه میگم البته فیلم و عکس نداره چیکلر کنم